معبودم......


حریم دل

معبودم سکوتم را از صدای تنهاییم بدان.

نمی خوانم و نمی گویم چون درونم هیچ بوده و تو آمدی برایم قصه هایی از عشق سراییدی و به من قصه باران آموختی می

دانی قصه باران قصه شستن غم هاست و درون انسان ها پر از غم و تنهایی است و نگاهم به باران تو افتاد و ناگهان تمام

تنهاییم را فراموش کردم و به تو و داشتن تو می بالم تنهاتر از یک برگ با باد شادی ها محجورم در آب های سرور آور

تابستان آرام می رانم.

 

      



نوشته شده در دو شنبه 20 شهريور 1398برچسب:,ساعت 12:43 توسط sahar| |


Power By: LoxBlog.Com

كد ماوس