عشق...............


حریم دل

حتی در ناچیزترین عشق ها نشانی از ناچیزی نیست.

اگر جز از این بود خدا عشق را برای همه آفریدگان خود نمی خواست.

این اعجاز عشق است که ارزش هنر طبیعت را بالاتر می برد.

واقعا می خواهی عشقی را که به تو دادم با جملات و کلمات زیبا برایت توصیف کنم.

و برای بیان آن به سراغ سجع و قافیه بروم می خواهی این مشعل را سیلی خور طوفان کنم تا دفتر دل های پر هیجان خودمان را در برابر دیدگان آرزومندان گشوده باشم.

نه من این مشعل را به جای بالاگرفتن در پای تو می افکنم زیرا نمی خواهم راز عشقی را که در زوایای دلم پنهان کردم و دور از نامحرمان نگاهش داشته ام با نطق و خطبه برای محبوبم فاش کرده باشم.

اجازه بده که برای اثبات عشق زنانه خود را دست به دامان خاموشی زنانه بزنم تا راز غم درونم را را برای ذیگران فاش نکند.

اگر دوستم داری شب ها به خاطر عشق دوست داشته باش مگر که او را برای نگاهش برای لبخندش برای حرف های دلپذیرش برای طرز سخن گفتنش دوست دارم مگر او را به خاطر فکرش دوست دارم که مرا مجذوب می کند؟؟

مرا به خاطر اینها دوست نداشته باش زیرا همه اینها در تغییرند و عشقی که زاده آنها باشد نیز با مرگ ایشان می میرد.

مرا به خاطر اشک هایی که بارها با دست پر مهر خودت بر گونه های من خشک کردی دوست نداشته باش.

زیرا اکنون با اعجاز عشق تو دیگر از این غم که مایه نیرومندی من بود اثری باقی نمانده است.

محبوب من مرا فقط به خاطر عشق دوست داشته باش تا بتوانی جاودانه دوستم داشته باشی.

 

 

 



نوشته شده در یک شنبه 15 مرداد 1398برچسب:,ساعت 22:16 توسط sahar| |


Power By: LoxBlog.Com

كد ماوس